ریحانه ولی خانی ریحانه ولی خانی ، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

ریحانه عمه نرگس

محبتتو آمدی و خدا خواست دختر خانواده باشیمحبت

فرشتهو بهترین غزل توی دفترمان باشی فرشته

محبتتو آمدی که بخندی، خدا به ما خندیدمحبت

فرشته خدا کند که ببینم عروس گلهایی  فرشته

محبتخدا کند که تو باغ صنوبرمان باشی محبت

فرشتهخدا کند که پر از عشق مادرت باشی فرشته

محبت  خدا کند که پر از مهر پدرت باشی   محبت

فرشتههمیشه کاش یک سمت ، پدرت باشد فرشته

محبتتو هم بخندی و در سمت دیگر مادرت باشی محبت

فرشته        تو آمدی که اگر روزگارشان بد بود          فرشته

محبتتو  دست کوچک باران باور پدر  و مادرت باشی محبت

 فرشته         بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد              فرشته

محبتبیا که گلم خدا خواست دختر کوچولوی خانواده باشی محبت

 

جشنجشنبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسجشنجشن

 

                                                                  

مرداد 1395 ...

من اوووووووووووووووووومدم عزیزعمه دست پر اوووووووووووووومدم حالا که یه ریزه نی نی مون تپلی شده میتونیم عکسهای بهتری بذاریم برای خانوم کوچولومون   ای جاااااااااااان که وقتی بابایی "دختره بابایی" صدات میزنه همه ی ما دلمون ضعف میره قشنگمممممممممممم          ...
12 مرداد 1395

ای جان جانااااااااااااان فرشته کوچولومون زمینی شد :) 1395/02/15

چه دل انگیز است و چه شوقی دارد دیدن روی ماهت برای اولین بار...   ای جاااااااااااااان خدایا شکرت بالاخره انتظار به سر اومد و فرشته کوچولومون ساعت 6:50 صبح تاریخ 1395/02/15 زمینی شد   ریحانه خانوم و آقاجوووووووووووووون ریحانه خانوم و خاااان عمو مصطفی ببین چه موش موشی خوابیدی!!!!!!!!!!!! و حالا عکس قربونی و تولد ریحانه کوچولوووووووووو عمو مجتبی یه کوچولو از خون قربونی زد به پیشیونیت عزیزدل اینجا دیگه تولد شروع شده و عمو مجتبی کیک تولدتو داره میاره ...
19 ارديبهشت 1395

1395/02/14 دیگه داره انتظار به سر میاد :) :)

خانوم کوچولوی ما انگاری دیگه میخواست بیاد و همه رو خوشحال کنه ... عزیز عمه حوالی ساعت 11 شب بود که به ما خبر دادن مامان نیره دردش گرفته و بردنش بیمارستان ، و ما به سرعت با کلیییییییییییی ذوووووووووووق به سمت بیمارستان راهی شدیم که وقتی رسیدیم ، گفتن پزشک تشخیص داده که انشالله تا صبح نی نی دنیا میاد که من تصمیم گرفتم تاصبح بیمارستان بمونم که وقتی نی نی دنیا میاد جزء اولین نفرها باشم که میبینمش ... و اما عکس های در حال انتظار بابا مرتضی  ساعت حدود1بعداز نیمه شب اینجا فعلا سرحال و خوشحاله و کلی ذوق داشت حدود ساعت 3 صبح که دیگه آروم آروم دلهره هم داشت به سراغمون م...
19 ارديبهشت 1395

اولین کادوی عمه های دوقولو(نرگس و نسرین) به ریحانه کوچولوووووووو

ای جااااااااااااااااااان ببین عمه نرگس و عمه نسرین برات چی خریدن نااااااااااااازنینم ایشالله خوشت بیاد عروسک خانوم این دستبند رو تاریخ 1395/02/07 برای ریحانه کوچولومون خریدیم که وقتی دنیا اومد ببریم بیمارستان و مامان نیره و بابامرتضی رو حسابی ذوق زده کنیم که فقط امیدوارم خوششون بیاد   ...
8 ارديبهشت 1395

اردیبهشت 1395

اردیبشهت ماه شد و ما هرروز لحظه شماری میکنیم که فرشته کوچولومون که ریحانه خانم هستش زودی زمینی بشه و کلی ببوسیمت نازنینم عزیز عمه حالا که داریم به اومدنت نزدیک میشیم بابامرتضی مهربووووووووونت چه کارها که نکرده !!!!! یه اتاق نااااااااااااز برات درست کرده و از دایی سعید هم برای رنگ آمیزی نقاشی های اتاقت کمک گرفته که باید بگم وااااااااااااااقعا دستشون درد نکنه کارشون عااااااااااااااااااالیه این نقاشی آخر خیییییییییییییلی جااااااااااااااااالبه عزییییییییییییییزدل !!!!!!!1 آخه بابا مرتضی این میمون که دستهاشو باز کرده و درحال پرش از درخت هست قصدش اینه که بیادو ریحانه کوچولوی مارو بغل کنه...
6 ارديبهشت 1395

بهمن ماه 1394

خب خانوم کوچولو عمه نرگس اومد با یه مطلب جدید ... :) مامانی برات یه گل سر صورتی خوشگل خریده که مامان نیره جونتم کلییییییییییییی ذوق داشت از این خرید که برای دختر کوچولوش خرید میکنن راستی وقتی که مامان نیره و عمه نسرین و مامانی رفته بودن خرید، آقای فروشنده به مامانی گفته بوده که خانم اگه گل سررو بزنید به سرش، رو موهاش بیشتر جلوه داره و مامان نیره و عمه نسرین از شنیدن این جمله کلییییییییییی خندیدن  که آقائه نمیدونه  ریحانه کوچولوء ما هنوز دنیا نیومده و ما از ذوقمون از الان براش خرید میکنیم و منتظره دنیا اومدن فرشته کوچولومون هستیم بعدشم که بابامرتضی اومد خونه بهش نشون دادیم کلییییییییییییییییی ذوق کرد که برای...
18 بهمن 1394

بدون عنوان

سلام دلبر مامان و بابا میوه ی بهشتی شما هنوز زمینی نشدی می خوام دلنوشته ها و خاطره های قبل و بعداز زمینی شدنت رو تقدیمت کنم نفسم عزیز عمه ، فرشته کوچولوی خونه ی ما ، همه لحظه شماری میکنن تا شما به دنیا بیای و بشی عروسک کوچولی خونه ی آقاجون  آخه شما میشی دختر کوچولوی همه ی ما بعد از سه نوه ی پسری ، البته مامان نیره ی مهربونت و بابا مرتضی از همه بیشتر انتظار میکشن تا پا به دنیا بذاری و برات کلی برنامه ها دارن ، البته به ما نمیگنا اما کاملا" مشخصه از ذوقی که از چشمای هردوشون میشه دید خب عزیز عمه الان شما 5 ماهه که تو دل مامان نیره ای و ما مدام میگیم که خیلی خوب خودشو تقویت کنه تا شما یه عروسک تپل مپل...
28 دی 1394
1